اولش بهش میگه:
نازی ناز کن که نازت یه سرونازه
نازی ناز کن که دلم پر از نیازه
شب آتیش بازی چشمای تو یادم نمیره
هر غم پنهون تو یه دنیا رازه
و کلی تشبیه و استعاره‌ی زیبای دیگه.
اما بعد، انگار که دوباره یاد تنهایی عمیقش میفته و حتی نازِ نازی جون هم دیگه پاسخگو نیس، میگه:

منو با تنهاییام تنها بذار دلم گرفته
روزای آفتابیو به روم نیار دلم گرفته
نقش من نقش یه گلدون شکسته‌س
بی گل و آب برا موندن توی ایوون بهار دلم گرفته
دلم گرفته، دلم گرفته، دلم گرفته.

پ.ن: ابی، نازی ناز کن 

*Lay lady lay, Bob Dylan 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

باغ علم - کلاس ششم 6 دبستان جوادالائمه آبی انجام پایان نامه معماری سئو وبسایت راه های رفته نشده Serena برنامه نویس سیگنال های آنلاین تریدینگ kishtours.com مجله رژیم لاغری و رژیم غذایی